نقد فیلم Alien: Covenant - بیگانه: کاوننت

بعد از تماشای «بیگانه: کاوننت» (Alien: Covenant)، یکی از عصبانیترین فیلمهایی که این اواخر افتخار تجربهی خشم و جنونش را داشتهام دو احساس متفاوت و متضاد داشتم. از یک طرف مغزم از دست وحشت نهیلیستی جدیدترین ساختهی ریدلی اسکات قفل کرده بود و زیر لب مدام به خاطر بلایی که سرم آورده بودم به او لعنت میفرستادم و از یک طرف دیگر داشتم از خوشحالی بال در میآوردم. از یک طرف به خاطر چنین سواری ناجوانمردانه و مرگباری بعد از مدتها ترس سینمایی را احساس کرده بودم و از طرف دیگر خوشنود بودم که بالاخره ریدلی اسکات موفق شده یک «بیگانه»ی تمامعیار دیگر بسازد. بله، حقیقت دارد. «بیگانه: کاوننت» پشت سر قسمت اول مجموعه و «بیگانهها» به راحتی میتواند در ردهی سوم بهترین بیگانههای ساخته شده قرار بگیرد. اینکه بالاخره موفق شدیم بعد از بیش از ۳۰ سال انتظار با یک «بیگانه»ی واقعی که بدون حرف و حدیث انتظاری که ازش دارم را کم و بیش بهطور ایدهآلی انجام بدهد روبهرو شویم اتفاق نادری است که باید آن را غنیمت بشماریم. چون اگر با مرور سری «بیگانه» همراهم بوده باشید، میدانید که این مجموعه مسیر پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. مجموعهای که به عنوان برخی از انقلابیترین فیلمهای ژانر علمی-تخیلی/وحشت/اکشن آغاز شده بود و ادامه پیدا کرده بود، با قسمت سوم کمی دچار مشکل شد و بعد از آن رسما به فاجعههای خجالتآوری تغییر شکل داد که اُبهت و عظمت این دنیا را از عرش به فرش رساند. مقالات مرتبط نقد فیلم Alien - بیگانه نقد فیلم Aliens - بیگانهها نقد فیلم Alien 3 - بیگانه ۳ نقد فیلم Alien: Resurrection - بیگانه: رستاخیز نقد فیلم Prometheus - پرومتئوس این فیلمها تا زمانی که در کنترل قدرت خلاقهی سازندگان کاربلدشان بودند در اوج به سر میبردند و قسمت به قسمت ویژگیهای تازهای از دنیایشان را فاش میکردند و اینطوری مرزهایشان را گسترش میدادند، اما به محض اینکه استودیو و تهیهکنندگان تصمیم گرفتند تا در کار کارگردانی مثل دیوید فینچر دخالت کنند و به محض اینکه آنها سعی کردند تا با استراتژیهای تجاریشان قسمتهای جدیدی از مجموعه را تولید کنند، همهچیز به همان سرعت که اوج گرفته بود، از هم فرو پاشید. مجموعهای که حول و حوش ارگانیسمی بینقص میچرخید در چرخش کنایهآمیز روزگار به مجموعهای پرعیب و نقصی تبدیل شد. بنابراین به نظر میرسید «بیگانه» در مقابل تبدیل شدن به یکی دیگر از مجموعههای معمول هالیوودی مقاومت نشان میداد. «بیگانه» مجموعهای نبود که بتواند به بلاکباستری که توسط کارگردانان استخدامی به حیاتش ادامه بدهد تبدیل شود. «بیگانه» درست مثل مجموعهی «ترمیناتور»، مجموعهای است که کارش را جلوتر از زمان خودش شروع کرده است. مجموعهای است که نامش با پیشرو و پیشگام بودن گره خورده است. مجموعهای است که همیشه با خلاقیت و دنیا و مفاهیم بکرش شگفتزدهمان کرده است و فقط در صورتی میتواند دوباره عظمت گذشتهاش را پس بگیرد که پیشگام ظاهر شود. یا حداقل به عناصری که آن را به چیزی جریانساز و تاریخی تبدیل کرده بود وفادار بماند. این فقط در صورتی امکانپذیر است که باز دوباره هنرمندی کاربلد پشت دوربین قرار بگیرد. در زمانی که به نظر میرسید «بیگانه» به پایان کارش رسیده است، ریدلی اسکات با برنامهای جدید برای احیای کودکش از راه رسید. «پرومتئوس» (Prometheus) به عنوان پیشدرآمد قسمت اول «بیگانه» که حکم راهاندازی سری جدید و مدرن مجموعه را برعهده داشت، شروعِ مطمئنی نبود. اگرچه خود ریدلی اسکات بارها گفته بود که «پرومتئوس» به جز اینکه در دنیای «بیگانه» جریان دارد هیچ شباهتی به فیلمهای قدیمی مجموعه ندارد و از حال و هوای منحصربهفرد خودش بهره میبرد و با اینکه آن فیلم بدون هیچگونه بیگانهای در عنوانش عرضه شد که نشان میداد نباید انتظار رویارویی با هیچگونه زنومورفی را در آن بکشیم، اما این چیزی از ناامیدی طرفداران کم نکرد. مشکل طرفداران این بود که بعد از تمام این سالها، فیلمی از مجموعهی «بیگانه» نصیبشان شده است که بیگانه ندارد (چقدر شوکهکننده!) و از مشکلات روایی رنج میبرد. همانطور که قبلا هم گفتم، «پرومتئوس» فیلم بدون مشکلی نیست، اما با فیلم بدی که همه در ابتدا آن را متهم میکردند فاصله دارد. «پرومتئوس» حکم قسمت اول یک سریال تلویزیونی هیجانانگیز را داشت. قسمت اولی که نامیزان بود و میتوانست با اتخاذ یک سری تصمیمات درست به فیلم منسجمتر و بهتری تبدیل شود.
آدرس کانال ما: https://t.me/filmnaghed
آدرس وبلاگ:http://downloadhafilm.rzb.ir/post/188