نقد و برسی فیلم خفه گی

راستش را بخواهید، وقتی که تقریبا ناخواسته تماشای فیلم ایرانی «خفهگی» یعنی تازهترین ساختهی فریدون جیرانی را آغاز کردم، اصلا انتظار مواجهه با فیلمی تا این اندازه تاریک، سیاه و غریب را نداشتم. فیلمی که ثانیههایش بوی ترس و مرگ میدادند و با این که میدانستم در ژانر «ترسناک» ساخته نشده، ناخودآگاه پس از یک دقیقه گذشتن از تماشای آن، انتظار مواجهه با هر چیز وحشتناکی در لابهلای دقایقش را داشتم. «سیاه و سفید»، لغت بلندی است که به کمک آن میشود هویت این فیلم را تعریف کرد. فیلمی که بدون هیچ واهمهای، جلوهای حقیقتا هولناک از علاقه و دوستداشتنهای ما را نشانمان میدهد و انگار در جهانی موازی جریان یافته است. تیمارستان، یکی از مهمترین لوکیشنهای فیلمبرداری اثر است و تمامی اجزای آن، مخاطب را به یاد داستانهای ترسناک و سالهایی بسیار دور میاندازد. انگار «خفه گی» فیلمی است که مثلا در شصت سال قبل جریان یافته و داستانش اصلا به رخدادهای روز مربوط نمیشود. حتی ماشینی که یکی از شخصیتهای فیلم در جایی سوار آن شده و ما از داخل تماشایش میکنیم، آنقدر قدیمی به نظر میرسد که باعث فاصله گرفتن ذهن مخاطب از فضای روز میشود. از طرف دیگر، برخلاف تمامی فضاسازیها و ترکیببندیهای کارگردان، گوشیهای هوشمند موجود در دستان کاراکترهای اصلی، فضایی متفاوت با تصور ذهنی مخاطب را نشان وی میدهند و این تناقضات بدیهی، به طرز معرکهای بیننده را وارد فضا-زمان به خصوص فیلم و داستانگویی تلخ آن میکنند. چون وقتی بیننده را وارد فضایی تاریک، عجیب، ناشناخته، آشنا و در عین حال ناآشنا، دربردارندهی تناقضاتی منطقی و جهانی که توانایی تطابق آن با هیچ زمان و مکان مشخص و شناختهشدهای را ندارد کنی، دیگر همهی حرفهایت را باور میکند و به عمق داستانگوییات فرو میرود. جایی که همهچیز بیننده را وادار به تاثیرپذیری شگفتانگیز از تصاویری میکند که شاید داستان منظم و درست و حسابیای را نگویند اما آنقدر جنس روایتشان عجیب است که خیره شدن به آنها، تنها راهی است که برای تماشاگر حرفهای سینما باقی میماند.
کاراکترهای فیلم، یکی از بزرگترین نقاط ضعف آن هستند. شخصیتهایی که بعضا برای رساندن یک مفهوم به شکلی اثرگذار خلق شدهاند و چندتایشان هم صرفا در قالب نسخهی اغراقشده و تکبعدی یک جنس از افراد جامعهی واقعگرایانهی فیلم جلوه میکنند. مثلا مسعود با بازی نوید محمدزاده، در تمامی دقایق فیلم چیزی بیشتر از مردی پستفطرت با ظاهری متشخص اما دروغین نیست. کاراکتری که مثل غالب کاراکترهای فیلم از ابتدا تا انتهای داستان، بدون هیچ تغییری باقی میماند و در همان فرم و جلوهای که از همان شات اول در آن جای گرفته، به برآورده کردن نیازهای سادهی فیلمساز برای پیشبرد قصهاش میپردازد. البته ممکن است در طول پیشروی داستان بیننده اطلاعات و دادههای بیشتری دربارهی وجودیت او و اعمالش دریافت کند اما آنچه که مهم است چیزی نیست جز آن که وی به مانند تمامی شخصیتهای ماجرا به جز «صحرا»، در طول داستان کوچکترین قوس شخصیتیای را تجربه نمیکند. به همین سبب، اجرای نوید محمدزاده هم در این نقش اصلا به چیزی بیش از ارائهی صحیح یک استایل از پیش تعیینشده تبدیل نمیشود و این بازیگر توانمند، عملا فرصتی برای ارائهی تواناییهایش پیدا نکرده است.
آدرس کانال ما: https://t.me/filmnaghed
آدرس وبلاگ :http://downloadhafilm.rzb.ir/post/202